این نهال ها را قصاب محله کاشته است خاطره این باغچه باعث شد به فکر کاشت درخت بیفتید؟ بله، اوایل خیلی دلم تنگ می شد و دوست داشتم باز هم یک باغچه نقلی داشته باشم.
برای آبیاری آنها هم با پمپ یخچال قدیمی همسایه پمپ آبی درست کرده بودم که وقتی جریان برق به آن متصل می شد، مثل یک پمپ کار می کرد و آب نهر و جوی وسط خیابان را با فشار به سمت درختان هدایت می کرد.
همه درخت ها بزرگ شده بودند و میوه می دادند.
سال 1378 که طرح تعریض جاده ساوه اجرا شد، دامداری و باغچه به کلی تخریب شدند و همه درختان از بین رفتند.
چه شد که باغداری را کنار گذاشتید؟ پدرم باغدار بود و دامداری هم می کرد.
اول به یاد درختان توت باغمان، چند درخت توت کاشتم.
بعضی از آنها همسن خودم بودند و بزرگ شدنشان را به چشم دیده بودم.
من پیش از اینکه قصاب شوم، بچه کشاورز و باغدار بودم و هنوز هم برای روزهای که برای چیدن یک گوجه کال تا بلندترین شاخه درخت باغمان بالا می رفتم، دلم تنگ می شود.
برای همه همسایه ها و فامیل هم نوبرانه می فرستادیم.
همین تعداد کم هم در حال خشک شدن است.
اما نهال های توت سبز نشدند.
دامداری ما نزدیک جاده ساوه قرار داشت.
ولی هرکاری کردم، نتوانستم آنها را سبز نگه دارم و خشک شدند.
پشت دامداری یک باغ باصفا داشتیم که پر از درخت توت و گوجه سبز و آلبالو و زردآلو بود.
اما توی خانه و مغازه خانوادگی قصابیمان، برای کاشت گل و گیاه جای مناسبی نداشتیم.
نخستین میوه هایشان را هم خودم گس و کال می چیدم و نوبر می کردم.
روبه روی قصابی، چند درخت قدیمی وجود داشت که دلم را به آنها خوش کرده بودم و از هرس تا سمپاشی و آبیاری آنها را انجام می دادم.
اگر مدیریت شهری و سایر مسئولان منطقه برای رسیدگی به فضای سبز برنامه ای داشته باشند، شهروندان هم با آنها همراهی می کنند.
بالاخره این 4درخت تبریزی جلو مغازه را کاشتم و آنها ماندند.
بعد از خشک شدن درختان، این نهال ها را کاشتید؟ این درختان که خشک شدند، تصمیم گرفتم چند نهال دیگر بکارم.
قصاب است و وقتی با چاقوی تیز و دسته بلندش تنه گوسفندهای گوشتالو را نیم شقه و فیله و راسته می کند، اصلا به آدم هایی که با دیدن درخت و سبزه ذوق زده می شوند شباهتی ندارد، – ” هستید و تصور عمومی از یک قصاب، یک آدم تنومند و خشن با سبیل های از بناگوش دررفته است که با حفظ طبیعت میانه چندانی ندارد.
چند درخت میوه دیگر هم نشاندم، اما اگر آب وهوای آلوده این حوالی را هم تاب می آوردند و خشک نمی شدند، بچه های بازیگوش محل آنها را از ریشه درمی آوردند و نمی گذاشتند جان بگیرند.
اصلاً هم توقع ندارند که یک قصاب، مهربان باشد.
اما شما بر خلاف این تصور هستید، نه ظاهرتان خشن است و نه روحیاتتان! بله، مردم این طور فکر می کنند.
خیابان شهید شهسوار جنوبی چطور می توان شهروندان منطقه را تشویق کرد که به فضای سبز “محله توجه کنند؟ این منطقه درختان زیادی ندارد.
کلید واژه ها: قصاب – باغداری – تصور – درخت – گل و گیاه – چاقو – بلندترین – حیوانات – خواندنی – کشاورز – نوجوان – باغبان – مهربان – عمومی – راسته – طبیعت – میانه – سوهان – شوند – سبیل – خلاف – کنار – مقدم – چیدن – گوجه – شاخه – محله – دوست – مردم – سبزه
منبع: https://www.ghatreh.com/news/nn64391611/%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%A7%D8%BA%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B5%D9%81%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%82%D8%AF%D9%85-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
خواندنی های بیشتر را اینجا” دنبال کنید پس وقتی نوجوان بودید، باغداری می کردید.
باید شهروندان به ضرورت وجود فضای سبز در محله آگاهی پیدا کنند و نسبت به حفظ آن احساس مسئولیت داشته باشند.
اما من با اینکه قصاب هستم و با چاقو و ساطور و سوهان سر و کار دارم، حیوانات و گل و گیاه را دوست دارم.
بوی خاک و سبزه به من آرامش می داد.
تحریریه جعبه گل